به مناسبت سالگرد آسمانی شدن مهندس ادب

۱۸ سال پس از پرواز، چراغی که همچنان روشن است

۱۸ سال پیش ، ۲۵ مرداد سال ۱۳۸۶ خورشیدی، کردستان یکی از فرزندان برومند و شایسته‌اش را به آغوش آسمان سپرد: مهندس بهاءالدین ادب. داغ این فقدان، هنوز هم در دل مردم کردستان تازه است و یاد او، همچون چراغی روشن، در این دیار می‌درخشد. “مرد نکونام نمیرد هرگز”، این جمله چه زیبا درباره او صدق می‌کند.

مهندس ادب

۱۸ سال پیش ، ۲۵ مرداد سال ۱۳۸۶ خورشیدی، کردستان یکی از فرزندان برومند و شایسته‌اش را به آغوش آسمان سپرد: مهندس بهاءالدین ادب. داغ این فقدان، هنوز هم در دل مردم کردستان تازه است و یاد او، همچون چراغی روشن، در این دیار می‌درخشد. “مرد نکونام نمیرد هرگز”، این جمله چه زیبا درباره او صدق می‌کند.
مهندس ادب در ۳۰ مرداد سال ۱۳۲۴ در سنندج، شهری با تاریخ و اصالت عمیق، در خانواده‌ای نجیب چشم به جهان گشود. پس از پشت سر گذاشتن دوران متوسطه، با درخشش در آزمون ورودی، به دانشکده صنعتی امیرکبیر راه یافت و در سال ۱۳۴۸ با مدرک کارشناسی ارشد در رشته راه و ساختمان، به جمع فارغ‌التحصیلان پیوست. همان سال نیز با پیوندی مبارک، زندگی مشترک خود را آغاز کرد که ثمره آن چهار فرزند برومند بود.
روحیه سازندگی و خدمت در وجود مهندس ادب موج می‌زد. پس از اتمام خدمت سربازی، شرکت “رواق” را تأسیس کرد و طرح‌های عمرانی بی‌شماری را در گوشه و کنار کشور به سرانجام رساند. یکی از درخشان‌ترین این پروژه‌ها، “۳۰۰ دستگاه” سنندج بود که به “آپارتمان‌های ادب” شهرت یافت و در سال ۱۳۵۵ به بهره‌برداری رسید. در روزگاری که کردستان به عنوان قطب کشاورزی کشور شناخته می‌شد اما از نبود سردخانه‌های مجهز رنج می‌برد، مهندس ادب با درایت و همت مثال‌زدنی، سردخانه سنندج را احداث کرد. پس از انقلاب اسلامی نیز، شرکت “آبژ” را بنیان نهاد و فعالیت‌های عمرانی خود را با جدیت تمام در اقصی نقاط ایران ادامه داد.
اما حضور مهندس ادب تنها به عرصه سازندگی محدود نمی‌شد. او در سنگر نمایندگی مردم نیز خوش درخشید و در دو دوره پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی، به عنوان نماینده مردم سنندج، دیواندره و کامیاران، صدای مردم بود. او را باید معمار “جبهه متحد کورد” و “فراکسیون نمایندگان مناطق کردنشین” در مجلس دانست؛ نمادی از اتحاد و همدلی که همواره در پی برقراری پیوندهای ناگسستنی میان مردم بود.
عشق مهندس ادب به ورزش نیز فصلی دیگر از زندگی پربار اوست. نام “باشگاه ساینا” در رشته‌های بسکتبال و فوتبال، با او گره خورده است. تیم بسکتبال ساینا، ستاره بی‌چون و چرای لیگ برتر کشور بود و هر هفته، سالن آزادی سنندج به عشق این تیم، مملو از شور و فریاد تماشاگران می‌شد؛ جهنمی فراموش‌نشدنی برای تیم‌های میهمان! تیم فوتبال ساینا نیز با حمایت بی‌دریغ او، سال‌ها قهرمان کردستان بود و به عنوان نماینده شایسته استان در لیگ منطقه‌ای کشور حضوری فعال داشت.
مهندس ادب، بی‌شک مهندسی توانا و لایق بود که عمر پربرکت خویش را وقف خدمت به مردم، اعتلای ورزش و پرورش نسل جوان کرد. نام او با خیرخواهی، حمایت بی‌دریغ از جوانان و عشقی بی‌پایان به بسکتبال و فوتبال درهم آمیخته است. او باوری عمیق داشت که ورزش، پلی برای رسیدن به شادی، امید و رشد اجتماعی است و با نگاهی روشن‌فکرانه و همتی والا، زمینه‌های شکوفایی استعدادهای بی‌شماری را در کردستان فراهم آورد. راهی که او آغاز کرد، میراثی ماندگار و الهام‌بخش برای نسل‌های آینده خواهد بود.
امروز، ۱۸ سال از فقدان این بزرگ‌مرد می‌گذرد، اما نام و یاد او همچنان چون چراغی فروزان، مسیر را روشن می‌کند. جای بهاءالدین ادب، این فرزند شایسته کردستان، امروز چقدر خالی است.
________________________________________

لینک کوتاه خبر:

http://bahez.com/?p=12270

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

پربحث ترین ها

آخرین اخبار